تازِگیا مُد شُده میگَــن:
عِشــقِتو وِل کُــن اَگِـ ـہ بَرگَشت مالِـــ خُودِتَـــہ،
اَگِــــہ بَرنَگَشت اَز قَبلَم مالِـــ تو نَبودِه!
ـ آخِــــہ لَعنَتــے مَگِـــہ دارے کَفتَربازی میکُنـے ؟؟؟!!!
دوَرم زده ای
امَا...
من هنوز هم دور تو میگردم
میگویند: فراموشش کن
و من برای ثانیه ها تو را از یاد می برم
حافظ را به دستم میدهند و میگویند نیت کن
چشمانم را که بر هم میگذارم
گریه ام می گیرد
من آنقدر حقیرم که جز تو نیتی ندارم
فریاد میزنند: تمام حرف هایش
هوس بود...هوس بود...هوس...
قبول.می پذیرم...
اما ای جماعت
کمی نگاهم کنید
مگر من چه چیزم مشابه به یک هرزه است
خـــدایـــــا .... به تو میسپرمش..... امّا یه خواهشــــی ازت دارم... !
یه روزی... یه جایی... بغل یه غریبه... "مست مست" بدجـــــــوری یاد من بندازیـــــــش ....
من عاشق تو نیستم
فقط گاهی
حرف توکه می شود
دلم مثل اینکه تب می کند
گرم و سرد می شود
توی سینه ام چنگ می زند
آب می شود
تنگ می شود..............
بــرای شــروع یــک رابطــه ,
هــر دو طــرف بایــد بخواهنــد ...
امــا ...
بــرای تمــام شدنــش ,
همیــن کــه یــک نفــر بخواهــد کافیســت ...........!